به گزارش «راهبرد معاصر»؛ تروییکای اروپایی در بیانیه ای که منبعث از همپوشانی تاکتیکی و راهبردی آنها و واشنگتن است، مدعی شده اند مطرح کردن مطالبات فرعی از سوی جمهوری اسلامی ایران به نتیجه بخش نبودن مذاکرات دوحه منجر شده است. کلیت این بیانیه و ادبیات سلبی به کار رفته در آن به وضوح نشان می دهد سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه تلاش کرده اند تا با صدور بیانیه ای عجولانه، نام مذاکرات دوحه را با شکست و ناکامی گره بزنند.
یکی از اصلی ترین دلایل این موضوع کمرنگ شدن نقش تروییکای اروپایی در مذاکرات دوحه و فراتر از آن، انتقال تمرکز افکار عمومی و مخاطبان پرونده مذاکرات رفع تحریم ها از قلب اروپا به منطقه غرب آسیا بوده است.
بخشی از موضع گیری سلبی اروپاییان در قبال مذاکرات دوحه از پیش تعیین شده و نشئت گرفته از نگاه سلبی آنها نسبت به انتخاب یکی از کشورهای منطقه غرب آسیا به عنوان میزبان مذاکرات بوده است. اما فراتر از انگیزه فرامتنی اعلام شده، محتوای ادعای مطرح شده از سوی تروییکای اروپایی در جای خود قابل تأمل است.
هدف از ارسال سیگنال های سلبی اخیر افزایش ضریب سردرگمی افکار عمومی در قبال نقش آفرینی غرب در مذاکرات دوحه و هدایت بازی مقصرسازی علیه جمهوری اسلامی ایران است
نه تنها از دید جمهوری اسلامی ایران، بلکه از دید هر بازیگر عاقل و هوشمندی در نظام بین الملل طرح مطالباتی مانند ارائه تضمین های اعتباری درقبال بازگشت آمریکا به برجام، مختومه شدن پرونده های مربوط به موارد مطرح شده ادعایی آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه ایران و رفع موانع غیربرجامی دخیل در پروسه رفع تحریمهای ضد ایرانی نه مصداق مطالبه ای فرعی و مطالبه ای فرابرجامی و جدید است. به راستی مقام های غربی چگونه و بر چه مبنایی این سه موضوع را حل شده تلقی می کنند؟
معنای حل شدن اختلاف آن است که بر سر آن مذاکره انجام شده باشد و حدود اجرایی آن از سوی طرفها مشخص و نسبت آن با دیگر اجزای توافق مشخص شود. اگر بنابر ادعای مضحک بازیگران غربی ما به چنین نقطه ای در قبال موارد اختلافی دست یافته ایم، دیگر دو روز مذاکره فشرده در دوحه معنا و مفهومی ندارد.
بخشی از موضع گیری سلبی اروپاییان در قبال مذاکرات دوحه از پیش تعیین شده و نشئت گرفته از نگاه سلبی آنها نسبت به انتخاب یکی از کشورهای منطقه غرب آسیا به عنوان میزبان مذاکرات بوده است
البته بهتر بود بازیگران اروپایی در این بیانیه واقعیتی پشت پرده را افشا می کردند و آن، اینکه جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و انریکه مورا، معاونش در دو سفر متوالی خود به تهران مدعی شکسته شدن بن بست اختلافات و در دسترس بودن توافق نهایی به واسطه ابتکار عمل اروپاییان بوده اند. اکنون راهکار اروپایی ها برای حل و فصل اختلافات مشخص شده است؛ وارونه نمایی حقایق جاری در مذاکرات و فراتر از آن، کم جلوه دادن اختلافات اصلی به موضوعات فرعی و دغدغه های برجامی به فرابرجامی.
نباید فراموش کرد هدف از ارسال سیگنال های سلبی اخیر افزایش ضریب سردرگمی افکار عمومی در قبال نقش آفرینی غرب در مذاکرات دوحه و هدایت بازی مقصرسازی علیه جمهوری اسلامی ایران است. بدون شک این بازی نخ نما و وقیحانه بازیگران غربی باید با پرده برداری از مطالبات، تاکتیکها و رفتارهای طرفهای آمریکایی و اروپایی از سوی دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان پاسخ داده شود.